به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دو هفته پس از حمله تروریستی به کلانتری 16 زاهدان، تروریستها دست به جنایت تازهای در استان سیستان و بلوچستان زدند. روز گذشته، یک خودرو پلیس راه محور خاش-زاهدان، هنگام گشت معمول راهوری در مسیر تفتان، در کمین تروریستهای مسلح قرار گرفت و همه چهار افسر راهور فراجا، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. مطابق تصاویر و گزارشها از این حمله تروریستی، افسران مظلوم راهور که سلاحی به همراه نداشتند، با رگبار کور تروریستها مواجه شدند. در این حمله استواریکم محمدرضا اسماعیلی، استواریکم رضا شیخی، استواریکم حسن وحیدی و ستوانیکم مهدی اللهپور به فیض شهادت نائل آمدند.
در طول یک سال اخیر استان سیستانوبلوچستان آبستن حوادث تروریستی متعددی بوده که منجر به شهادت تعدادی از مدافعان خدوم امنیت این استان و کشور شده است. پس از اغتشاشاتی که به بهانه فوت مهسا امینی پاییز سال گذشته در کشور آغاز شد و محرکهایی نظیر عبدالحمید اسماعیلزهی- امام جمعه مسجد مکی زاهدان - در داخل این استان وجود داشت، باعث شد تا تروریستها با استفاده از شرایط پیش آمده، در طول 9 ماهه گذشته دست به عملیات تروریستی بزنند که ردپای یک گروه تروریستی در آن مشهود است. این استان ماه گذشته نیز 17 تیرماه شاهد یک عملیات تروریستی دیگر بود.
در جریان آن حادثه، تروریستها با حمله به کلانتری 16 زاهدان قصد ترور تمام ماموران نیروی انتظامی و تصرف این کلانتری را داشتند که با مقابله نیروهای مدافع امنیت این خیال باطل آنها ناکام ماند. این حادثه منجر به شهادت ۲ نیروی پلیس شد و هر 4 تروریست نیز به هلاکت رسیدند اما چند ساعت پس از حمله تروریستی به کلانتری 16 شهر زاهدان، گروهک تروریستی جیشالظلم (گروهک معدوم عبدالمالک ریگی) با انتشار اطلاعیهای مسؤولیت این حمله را برعهده گرفت که با اعلام نهاد امنیتی محرکان و عوامل پشت پرده این حادثه تحت تعقیب هستند. 10 اردیبهشتماه سال جاری نیز سرهنگ علیرضا شهرکی، رئیس پلیس آگاهی سراوان در حالی که با همسرش در یکی از خیابانهای این شهرستان در حال تردد بود، توسط تروریستهای کوردل جیشالظلم ترور شدند و به شهادت رسیدند. پس از این عملیات تروریستی بود که سردار دوستعلی جلیلیان، فرمانده انتظامی استان سیستانوبلوچستان گفت با اقدامات فنی و تخصصی و سرنخهای به دست آمده، در یک عملیات ضربتی و سریع 3 نفر از عوامل وابسته به ترور شناسایی و دستگیر شدند که یکی از آنها وابسته به گروهک تروریستی جیشالظلم بوده است. با نگاه اجمالی میتوان ردپای گروهک تروریستی جیشالظلم را در حوادث تروریستی صورت گرفته در این استان دید و به نظر میرسد حادثه روز گذشته پلیسراه خاش نیز توسط این گروهک تروریستی صورت گرفته یا ردپایی از آنان در این حادثه باشد.
جیشالظلم یک گروه تروریستی است که حتی توسط ایالات متحده در سال 2019 یک گروه تروریستی شناخته شده و تا امروز جنایات زیادی علیه مردم شیعه و اهل سنت ایران انجام داده است. این گروه در حالی ادعا میکند حامی مردم اهل سنت در این استان است که تا به حال بسیاری از مردم اهل سنت این استان را به شهادت رسانده است. این گروه پس از نابودی گروه تروریستی عبدالمالک ریگی، با سازماندهی تشکیلات و برخی اعضای آن، شروع به فعالیت و اعلام موجودیت کرد. از فعالیتهای تروریستی این گروه میتوان به شهادت 14 مرزبان ایرانی در سال 1393 و حمله انتحاری به اتوبوس حامل سربازان سپاه پاسداران در سال 1397 اشاره کرد که در آن حادثه 27 نفر از مدافعان امنیت به شهادت رسیدند.
وداع با پیکر مطهر چهار شهید حادثه تروریستی جاده خاش - تفتان
ترور از کجا سرچشمه میگیرد؟
اما ریشه این ترورها چیست و از کدام جریان یا جریانهای داخلی و خارجی سرچشمه میگیرد؟ ناامنیهای امنیت سوز و ضد توسعه در سیستان و بلوچستان اگرچه قدمتی طولانی دارد و گروهکهای تروریستی با حمایت و هدایت دستهای پیدا و پنهان، همواره امنیت این استان را به مخاطره میاندازند، اما اگر شناخت دقیقی از حامیان فکری این گروهکها ایجاد نشود، خشکاندن خشونتهای کور کاری دشوار خواهد بود. اما با کمی دقت میتوان ردپای ترویج خشونت و خشونتپروری را در برخی مواضع و تریبونها جستوجو کرد.
اوایل پاییز سال گذشته بود که برخی نقاط ایران صحنه آشوبهای برنامهریزیشدهای بود که شواهد مختلف از جمله حجم تولید محتوای رسانهای و شبکههای اجتماعی و اقدامات مختلف سیاسی، اجتماعی و امنیتی داخلی و خارجی به وضوح نشان میداد که ایران نه با یک ناآرامی و اعتراض اجتماعی طبیعی که با یک شورش مدیریت شده به دست سرویسهای اطلاعاتی غربی مواجه شده است. امریکاییها پس از ناکامی کارزار فشار حداکثری جمهوریخواهان با محوریت جنگ اقتصادی و تحریمهای توانفرسای بینالمللی، با حفظ این فشارها به سیاست مورد علاقه خود در ایجاد فتنه و آشوب اجتماعی- امنیتی روی آوردند و درگذشت تلخ مهسا امینی بهانه این فتنه و آشوب را برای آنها فراهم کرد، تا با ایجاد و پیوند فتنههای امنیتی گوناگون، تجربه سوریسازی را این بار در ایران تکرار کنند. همسو با این سناریو بود که با ایجاد فتنه امنیتی در شهرهای غرب کشور، اقدامات تروریستی مانند حمله داعش به حرم شاهچراغ در شیراز، کلید خورد.
گروگانگیری معیشت استان از سوی گروهکهای تروریستی
تلاشها برای امنیتیسازی سیستان و بلوچستان، چه از سوی گروهکهای تروریست و چه از سوی برخی جریانها در استان، درحالی صورت میگیرد که دولت سیزدهم از ابتدای فعالیت خود توجه ویژهای به این استان داشته است. این توجهات، در دو رویکرد توسعه و رفع نیازهای استان و برقراری امنیت، بویژه مرزها دنبال شده است. سفرهای آیتالله رئیسی و معاون اول رئیسجمهور به استان و انجام طرحهای مربوط به اشتغال، آب، انرژی و تأمین دیگر نیازهای استان از آن جمله است. همچنین در سفر آیتالله رئیسی به استان، یک بازارچه مرزی مشترک میان ایران و پاکستان، با حضور نخستوزیر این کشور افتتاح شد که نشانهای از تلاش دولت برای ایجاد امنیت، از طریق توسعه فعالیتهای سالم اقتصادی در منطقه است. رایزنی با همسایه شرقی برای تأمین امنیت مرزها که به سفر رئیس ارتش پاکستان به تهران منتهی شد، بخش دیگری از تلاشها برای توسعه استان است. از این رو میتوان گفت دو جریان سوء مورد اشاره در استان، اتفاقاً ناکارآمد کردن همین اقدامات و تلاشها را در دستور کار خود قرار دادهاند، به عبارت دیگر، به رغم تلاشهای گسترده و چندبعدی دولت برای امنیت و توسعه استان و رفع کمبودها در سیستان و بلوچستان، دو جریان تروریستی و امنیتی-سیاسی تلاش دارند تا وضع استان را در شرایط فعلی نگه دارند و موجبات عقبگرد آن را فراهم کنند.
خطبههای تزریق خشونت
همزمان با این فتنهها، مولوی عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان هم به بهانه تعرض به یکی از شهروندان که هنوز ابعاد آن مشخص نشده بود، شخصاً محوریت اصلی را بر عهده گرفت و با کمک عوامل مختلف خود در سطوح میدانی و رسانهای تلاش کرد فضای اجتماعی زاهدان و استان را به سمت رادیکالیسم سوق دهد. در اثنای همین تحریکات بود که برخی از مخاطبان او دچار هیجان شده به کلانتری ۱۶ زاهدان حمله کردند که واقعهای تلخ و خونین را رقم زد. تلخی این حادثه باعث نشد که عبدالحمید رویه خود را تغییر دهد و از آن زمان تاکنون خطبههای هفتگی او در نماز جمعه، عملاً به خطبههای تزریق خشونت و تجویز ترور تبدیل شده است! و او همچنان به جای قدرشناسی از نجابت و سعه صدر نظام، خویشتنداری نظام در قبال خشونتپراکنیهای خود را ناشی از ضعف تعبیر میکند و همچنان مسیر خطرناک خود را دنبال میکند.
با تروریستها شفاف مرزبندی کنید
طی یک سال گذشته، اما شعلههای ترور در این استان نه تنها فروکش نکرده که بعضاً تشدید هم شده است و سهم مولوی عبدالحمید در فرونشاندن این ترورها تنها اکتفا به یک بیانیه مبهم بوده است. بی آنکه بین حافظان امنیت و کسانی که خونشان برای حفظ امنیت استان ریخته شده با گروهکهای تروریستی مرز روشنی ترسیم کند و با صراحت، عاملان اقدامات تروریستی را محکوم و از آنها اعلام بیزاری کند. همه مردم این کشور فارغ از هویت دینی، مذهبی و قومی آنان، متعلق به ایران و واجد هویت اصلی «ایرانی بودن» هستند و در کنار هم، ملت ایران را تشکیل میدهند و در چارچوب جمهوری اسلامی ایران، حق برخورداری از امنیت و توسعه را دارند، ولی این حقوق تا زمانی معتبر و جاری است که در چارچوب منافع ملی عمل کرده و به دیگران و به کشور آسیب نرسانند. هیچ حکومتی، تهدید امنیت ملی و جانی شهروندانش و نیز تهدید تمامیت ارضی و چارچوبهای ملی خود را تحمل نخواهد کرد.
مولوی عبدالحمید باید بداند که زمان صدور بیانیههای مبهم و بعضاً کنایهآمیز سپری شده است، او باید موضع خود را در قبال رفتار گروهکهای تروریستی که امنیت، توسعه و آرامش مردم سیستان و بلوچستان را نشانه رفتهاند، به روشنی اعلام کند. او نمیتواند هم خطبه خشونت بخواند و هم خطابه امنیت، قلمی کند.
پیگیری امنیتی در قبال مسجد مکی
اکنون اظهارات هفتگی مولوی عبدالحمید در خطبههای نمازجمعه، به طور مبسوط و ویژه از سوی شبکههای ضدایرانی مانند اینترنشنال، صدای امریکا، رادیوفردا و بیبیسی و همچنین شبکههای جریان وهابیت و تجزیهطلبها پوشش داده میشود. گویی ارتباطی نانوشته میان دو طرف وجود دارد، به این معنی که یک طرف خوراک لازم را، آن هم به صورت هفتگی آماده میکند و طرف مقابل هم تمام و کمال از آنها بهرهبرداری میکند و بستر تروریسم را میگستراند. در این میان، آنچه ضروری به نظر میرسد، تشدید اقدامات نهادهای مسئول به منظور از بین بردن این بستر ضدامنیتی است. نباید مدارا با جریان ضدامنیتی حاکم در مسجدمکی که تنی چند از آنها نیز تاکنون بازداشت شدهاند، تا جایی ادامه یابد که برخی در این مسجد، دست به آدمربایی زده و با خبرسازی، ادعای تلاش برای مسمومیت امام جمعه این مسجد را مطرح کنند. اکنون که به نظر میرسد حملات تروریستی در استان تکرار شده است، باید دید که آیا واکنشها نسبت به جمعههای تفرقهساز و بحرانآفرین مسجد مکی زاهدان، متناسب میشود، یا خیر.
این در حالی است که تا لحظه تنظیم این گزارش یعنی ساعتها پس از حادثه تروریستی محور خاش-زاهدان نیز از سوی مولوی عبدالحمید بیانیه یا اظهارنظری در محکومیت این حمله تروریستی دیده نشده است.
منافقین؛ پشتیبان رسانهای تروریسم در سیستان و بلوچستان
آنچه در خصوص رویدادهای خشونتبار و تروریستی در منطقه بلوچستان قابل توجه است، تلاش شبانهروزی تمام طیفهای ضدانقلاب و عوامل داخلی ایشان برای ایجاد و تکثیر ناامنی در استان سیستان و بلوچستان است و بیش از همه عوامل سایبری و شبکه داخلی سازمان منافقین سعی دارند شهرهای استان را امنیتی تصویر کنند تا فضا برای عمل گروهکهای تروریستی مهیا شود. سازمان منافقین چندی است به گروههای تجزیهطلب مسلح در مرزها نزدیک شده تا توان رسانهای این دو نیروی تروریستی در هم ضرب شده و نیروی مضاعفی علیه امنیت کشور ایجاد شود. به عنوان نمونه وبسایتها و کانالهای مرتبط با منافقین چندین هفته است که انگاره «قیام با عملیاتهای آتشمحور» را بازنمایی میکنند و برای سالگرد آشوب 1401 از حالا فراخوان صادر کردهاند. مهمتر اینکه کانالهای منافقین از حمله تروریستی روز گذشته حمایت کرده و با ادبیاتی توهینآمیز نسبت به شهدای مظلوم و بیدفاع پلیس راهور، خبر آن را پوشش دادند. اما آنچه روشن است اینکه بازیگران ضدامنیتی استان سیستان و بلوچستان را نمیتوان و نباید به گروههای ضدانقلاب و گروهکهای تروریستی تقلیل داد، بلکه سرویسهای اطلاعاتی غربی و رژیم صهیونیستی اصلیترین جریان هدایت و حمایت از گروههای تروریست هستند.
گزارش از علی پیراینده